جدول جو
جدول جو

معنی شاش کوچک - جستجوی لغت در جدول جو

شاش کوچک
(شِ چَ)
در تداول عامه بول و ادرار و کمیز را گویند. مقابل شاش بزرگ رجوع به شاش بزرگ شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(چِ)
دهی از دهستان سمیرم پائین بخش حومه شهرستان شهرضا. دارای 456 تن سکنه. آب آن از قنات و رودخانه. محصول آن پنبه و انگور و خشکبار است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(شِ کَ چَ)
دارای شکم کوچک. خردبطن. خردشکم. مقابل شکم بزرگ. مقابل بزرگ شکم. (یادداشت مؤلف) ، کنایه از کم خور. کم خواره. آنکه کم خورد. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(بِ چَ)
رودی است در جنوب اربل مؤلف تاریخ کرد گوید: در شمال در دامنۀ سلسلۀ زاگروس اوربیلوم (اربیل کنونی) بود در جنوب اربیل دولت شیموروم (آلتون کوپری فعلی) نزدیک زاب کوچک قرار داشت. در جنوب آن ناحیه هارش بود که فعلاً در جای کرسی آن قریه ای است بنام تورخرماتلی. در کوهستان شرق کرکوک ولایت کیماش مجدداً طغیان کرد. بقایای طایفۀ لولوبی نیز مجتمع شده در گنهر شورش کردند. (تاریخ کرد رشیدیاسمی ص 22). و رجوع به زاب صغیر و زاب بزرگ شود
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ)
کوچۀ بزرگ که کوچه های کوچک دیگر بدان پیوندد. (یادداشت مؤلف) ، در اصطلاح بنایان راه بزرگ کوره در زیر حمام که سایر راه ها بدان متصل شود. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از شهر کوچک
تصویر شهر کوچک
بلدة صغيرة
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از شهر کوچک
تصویر شهر کوچک
Smalltown
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شهر کوچک
تصویر شهر کوچک
petit village
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از شهر کوچک
تصویر شهر کوچک
маленьке місто
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از شهر کوچک
تصویر شهر کوچک
小さな町
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از شهر کوچک
تصویر شهر کوچک
маленький город
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شهر کوچک
تصویر شهر کوچک
چھوٹا شہر
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از شهر کوچک
تصویر شهر کوچک
ছোট শহর
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از شهر کوچک
تصویر شهر کوچک
เมืองเล็ก
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از شهر کوچک
تصویر شهر کوچک
mji mdogo
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از شهر کوچک
تصویر شهر کوچک
עיירה קטנה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از شهر کوچک
تصویر شهر کوچک
małe miasteczko
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از شهر کوچک
تصویر شهر کوچک
작은 마을
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از شهر کوچک
تصویر شهر کوچک
kota kecil
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از شهر کوچک
تصویر شهر کوچک
kleine Stadt
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شهر کوچک
تصویر شهر کوچک
klein dorp
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از شهر کوچک
تصویر شهر کوچک
pueblo pequeño
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از شهر کوچک
تصویر شهر کوچک
cittadina
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از شهر کوچک
تصویر شهر کوچک
cidade pequena
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از شهر کوچک
تصویر شهر کوچک
小镇
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از شهر کوچک
تصویر شهر کوچک
छोटा शहर
دیکشنری فارسی به هندی